"من نیز جانبدارم، تاجیکستان باید به دادگاه بینالمللی مراجعه کند"
مقاله تحلیلی سیاستشناس، رئیس انستیتوی فلسفه، سیاستشناسی و حقوق فرهنگستان علوم تاجیکستان نظر مؤمن را که در تاریخ 29 نوامبر سال جاری، با نام "جمهوری تاجیکستان باید به دادگاه بینالمللی سازمان ملل متحد مراجعه نماید" در سامانه اینترنتی Centrasia.org نشر شده است، مطالعه کردم و به اندیشه فرو رفتم.
نویسنده در باره تظاهرات مردمی، بازداشت و قتل شرکت کنندگان آن در قلمرو جمهوری اسلامی ایران، اینچنین دعواهای مقامات ایران از ایالات متحده آمریکا و تهدید آنها در مورد مراجعه به دادگاه بینالمللی نوشته، در این حاشیه از جنایتکاری های سازمان تروریستی "حزب نهضت اسلامی" یادرس میگردد. ن. مؤمن بر این نظر است که تمام این جنایتها با دستگیری بیواسطه خدمات ویژه جمهوری اسلامی ایران طرحریزی و عملی گردیدند، ولی مقامات تاجیکستان همه این را تحمل کرده و خاموشی را اولیتر دانستند. حال آن که آنها باید کیها به دادگاه بینالمللی سازمان ملل متحد مراجعه میکردند.
چند دقیقه اندیشه عمیق مرا مطمئن ساخت که پیشنهاد نظر مؤمن صد درصد درست است. حقیقتا، در بایگانی های دادگاه عالی جمهوری تاجیکستان صدها جلد پروندههای جنایتی عملیشده محفوظند که گناه سازمان تروریستی و افراطی حزب نهضت اسلامی و دستهداری خدمات ویژه ایران را در صادر کردن آنها پره اثبات کردهاند. ده ها عملیات تروریستی علیه سربازان، نمایندگان اهل ضیا، پیروان ادیان دیگر، کارمندان مقامات دولتی، خادمان جمعیتی، شهروندان خارجی و ساکنان محلی از جانب این خدمات طرحریزی شده، توسط تروریستان نهضتی عملی گردیدند. محض همین دلایل ردناپذیر بودند که 29 سپتامبر سال 2015 با مصوبه دادگاه عالی تاجیکستان حزب نهضت سازمان تروریستی اعلام گردیده، فعالیتش در قلمرو جمهوری تاجیکستان ممنوع اعلام شد. همان وقت مقامات ذی دخل تاجیکستان باید بدون استحاله، نزاکت مناسبت برادری و دیپلماتی را با جمهوری اسلامی ایران کنار گذاشته، به دادگاه بینالمللی مراجعه میکردند. آن گاه، شاید امروز از حمایت سازمان تروریستی و افراطی حزب نهضت اسلامی کاملا دست میبرداشتند و بهر بیگناه نشان دادن این سازمان تروریستی پافشاریها نمیکردند. علاوه بر این، تخیل برقرار ساختن اعمار جامعه اسلامی را در تاجیکستان دنیوی از شعورهایشان پاک میکردند.
من سیاستمدار نیستم. نمیخواهم در باره طرف های سیاسی مسائل بحثی صحبت کنم. ولی همچون شخص از تمام جزئیات حادثه و واقعههای آن زمان باخبر، شخصی که آن سالهای پردهشت در مقامات حفظ حقوق فعالیت داشته است و شاهد تمامی این حوادث میباشد، میتوانم ده ها دلایل را منظور نمایم که در بایگانی خود دارم و هنگام اجرای وظایف کسبی، تحقیق پروندههای جنایتی با اعمال تروریستی وابسته برایم معلوم شدهاند. حاضرم که در برابر چنین شخصیت جسور و ناترس - مؤمن نظر همچون شاهد در دادگاه بینالمللی شرکت کنم.
همه میدانند که بعد از بین رفتن دولت بزرگ شوروی، کشورهای ابرقدرت به تقسیمات نو جهان و زیر تاثیر گرفتن کشورهای کوچکتر شروع کردند. در این دوره، ضیائیان ما مسائل خودشناسی ملی و بلندبرداری مقام زبان تاجیکی را به میدان های بحث و مناظره تبدیل داده بودند. این لحظه برای جمهوری اسلامی ایران که جهد و تلاش دارد تا خود را همچون قدرت منطقه ای نشان دهد، خیلی مساعد آمد و با استفاده از شعارهای "همزبانی و همدلی" وارد وطن ما شد. از یک طرف علیحده نمایندگان قشر ضیایی به ایران برده میشدند و از طرف دیگر روحانیها، خصوصا رهبران حزب تازه تاسیس نهضت اسلامی زیر تاثیر ادیولوژی با نام "انقلاب اسلامی" گرفته میشدند. در همان میدان هایی که بودند، آهسته-آهسته مسئله زبان و فرهنگ فراموش شد و جایش را سخن از دین و ایمان در علاقهمندی با ساخت دولتداری اسلامی گرفت. میدانها را ریش و جیلک زیر کرد. افرادی مثل ایشان قیام الدین و ملا عبدالغفار شعارهای ایرانی سر میدادند و جوانان رهگم از پشت آنها قدم میزدند. سپس، به میدان ها جدا شدن و جنگ و برادرکُشی و غیره. همه این جلو چشم مردم میگذشت.
پس از حوادث معلوم آنروزه سروران حزب نهضت اسلامی و خانواده های آنها همه در شهر تهران پناهگاه یافتند. هیچ نماینده کلیدی این سازمان در خیابان ها نماند. عذاب و عقوبت در سر آنهایی بود که فراری شدند و با خانواده هایشان درون چادر و چاه های سرد خاکی و گل آلود در حدود افغانستان زندگی میکردند.
طوری اثنای تحقیق پروندهها و پرسش جنایتکاران شخصا به من و همکارانم معلوم شد که محض در همین دوره بار دیگر در بین جوانان و فراریان کمسواد و سستاراده رهبران و تبلیغگران حزب نهضت به ترغیب ادیولوژی افراطی پرداخته، قسمتی از آنها را برای تحصیل به هر گونه تعلیمگاه های مشکوک، از جمله به جمهوری اسلامی ایران بردند.
همزمان، در همان روزها گروه دیگر زیر رهبری کارمند سفارت ایران در جمهوری تاجیکستان علی رضا چهره عالم (متولد سال 1961، شهر شیراز ایران) در تاجیکستان علیحده جوانان تاجیک را انتخاب، جلب و با بهانه تحصیل به قلمرو ایران انتقال میداد.
آن چیزی این جا من مینویسم، از کسی نشنیدهام. خودم شخصا در تحقیق این جنایات خصوصیت تروریستی داشته، از آغاز تا انجام شرکت کردهام. همان طوری میگویند، شاهد زنده هستم. اینها حقیقتی هستند که هنگام کارکرد و تحقیق پروندههای با اعمال تروریستی علاقهمند برایم معلوم شده است. چنانی که ضمن آشکار نمودن و بازپرسی اشخاص در کُشتارهای روزنامهنگار معروف محییالدین عالمپور و آتهخان لطیفی، حقوقشناس شناخته سفرلی کینجهیف، رئیس ناحیه پرولتار (حاضره جبار رسول اف) ولایت سغد بیگیجان اف س.، خبرنگار آرت و. نیکولین، ژورنالیستان خوشبخت حیدرشا، دولتعلی رحمانعلی، خدمتچیان حربی روسیه، رهبر رویه دینی "بهاویه" عبدالله مقربی (متولد ایران و شهروند بریتانیای کبیر)، انفجار مرکز مسیحی "سانمین" دست داشته، اینچنین نشاندادهای دستگیرشدگان برایمان معلوم شد، همه اعضای این گروه های تروریستی در شهرهای قم، مشهد، اردبیل، کرج و آستان مازندران جمهوری اسلامی ایران آمادگی نظامی و جنگی را گرفتهاند.
جنگجویان نهضتی را در سه دوره (سالهای 1993 - 1994، 1994 - 1996، 1996 - 1998، در هر دورهای از 80 الی 100 نفری) همچون تبلیغاتچی، تعیینکننده، نظارتکننده، تهیهکننده مواد منفجره و نابودکننده آماده نمودهاند. توجه ویژه به آماده کردن جلبکنندگان روانه میشد. آنها را با آواز نرم، سخن و گفتار ملایم تحت شعارهای اسلامی، با هزار زیرکی و عیاری انتخاب میکردند و میآموزانیدند که چه طور یک مسلمان رهگمزده را به دام خود افتانند. قبل از بردن به مرکزهای تروریستی، به هر یک نفر لقب و اسناد جعلی داده میشد، تا نسبت شخصیت یکدیگر معلومات نداشته باشند. بعدا آنها را به حلقهها جدا نموده، یک نفر را رئیس آن تعیین میکردند و توسط او حلقه اداره میشد و دستور و سپارش میگرفت. بعد گذشتن دوره آمادگی جنگی-دیویرسیانی برای اجرا نمودن عملیات طرحریزیشده به تاجیکستان فرستاده میشدند. وابسته از مسیر حرکت، از 800 تا 2000 دلار ایالات متحده آمریکا مبلع برای خرج راه دریافت میکردند.
طوری تاکید کردم، هنگام تحقیق هر یک پرونده معلومات نوی را در وابستگی با این گروه های دیویرسیانی-تروریستی دسترس میکردیم که مثل زنجیره پیوسته هم بودند. با همین واسطه ما چند پنجگانه، از جمله حلقهها زیر رهبری نظیراف ا. ه. - لقبش "شاکر"، عطاءالله اف م. ر. – "نصرت"، عالم اف م. س. – "محسن"، تاشیف ن. م. – "سجاد"، نارکلهیف م. ن. – "خورشید"، نیازباقییف یا. – "علیاکبر"، رستم اف ن. ا. – "مرتضی"، طالب اف ز. خ. – "فیروز"، منان اف ش. ش. – "اسدالله"، کاملاف ف. ا. – "فتاح" و غیره را فاش و دستگیر کردیم.
میان آنها شاید چند نفری هم باشند که تا امروز از جوابگری فرار کرده اند، اما هیچ جنایت پنهان نمیماند. همان طوری که عاملان کُشتار سفرعلی کینجهیف و خدمتچیان حربی روسیه چند سال بعد آشکار و دستگیر کرده شدند. از گروه جنایتی ذکرگردیده، ما بیش از 100 نفرشان را برای صادر کردن جنایات سنگین و مخصوصا سنگین بازداشت کرده به جوابگری جنایتی کشیدیم. 21 نفر آنها با جرم خیانت به وطن به مدت حد اکثر از آزادی محروم شدند.
هنگام تحقیق و کارکرد پروندهها دلیل دیگری نیز برایمان آشکار شد. اکثر اعضای حلقهها، بعد به امضا رسیدن سازشنامه استقرار صلح و تاسیس یگاه نظامی شماره 25 در ساختار وزارت دفاع تاجیکستان که فرمانده آن عبدالرحیم نظرزاده تعیین شده بود، به صف نظامیان وارد کرده شدند. طبق شهادت بازداشتشدگان خالق اف خ.، میراف ت.، زایراف ا. و غیره یک قسم آنها با دعوت بیواسطه ا. نظرزاده از فدراسیون روسیه به تاجیکستان برگشتند و به این واحد نظامی شامل شدند.
همچنین، از روی نشاندادهای منان اف ش.، عالم اف م.، رستم اف ن. و عطاءالله اف م.، خود نظرزاده و رئیسان حلقهها منتظم در اتاق های مخصوص رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در جمهوری تاجیکستان و منازل مسکونی اجاره که همچون ملاقاتگاه مخفی از جانب علی رضا چهره عالم، همکارانش عباس کریمی (متولد سال 1969، تبعه شهر تهران) و عازمی استفاده میشدند، با آنها ملاقات میگذرانیدند و دستور و سپارش های مشخص را، از جمله در خصوص از بین بردن شخصان ضروری، به آنها میدادند. از آوردن سراغه این خانهها خودداری میکنم، زیرا در حالت امروزه در آنها شخصانی زندگی میکنند که با این حادثهها اصلا ارتباطی ندارند.
طبق شاهدی نامبرشدگان، کارمند سفارت ایران علی رضا چهره عالم دیرتر به عبدالحلیم نظرزاده یک دستگاه مخابراتی را داده است و اکثر وقت آنها به واسطه آن تماس میگرفتند.
معلوم است، عقل و فراست تروریستان که صد درصد از جوانان تاجیک انتخاب میشدند، برای انتخاب هدف ترور نمیرسید. نام، نسب، نشانه، مسیر حرکت، رقم ماشین، علامت های فرقکننده آنان را علی رضا چهره عالم و همکاران او میدادند. هدف را به "کافری" و "ضد اسلام" بودن تهمت میکردند. قاتل را به عمل تروریستی روحا آماده میساختند. البته، هر کُشتار قیمت هم داشت. تروریست حتی نمیدانست که این شخصیت برای وطن، ملت چه خدمتی کرده است.
طبق مواد یکی از پروندههای جنای، رهبران و فعالان حزب نهضت اسلامی با هدف مساعدت به فعالیت دشمنانه خدمات مخصوص جمهوری اسلامی ایران و کاهش نفوذ سیاسی دولت تاجیکستان در عرصه بینالمللی، اینچنین جهت ناآرام ساختن وضع جمعیتی و سیاسی جمهوری تاجیکستان، برانگیختن نزاع ملی و به فرار مجبور کردن نمایندگان دیگر ملتها، از جمله روسزبانها، همزمان برای به قتل رسانیدن سربازان ملتشان روس، اقدام نمودند. از جمله، 27-اکتبر سال 1994 در حدود آموزشگاه آسیای میانه در شهر چکلوفسک (حاضره بوستان)، با استفاده از سلاح آتشفشان، نظامیان قسم نظامی ش28095 وزارت دفاع جمهوری تاجیکستان سرهنگ باباخان اف ا. س. و ستوان دو صدرالدین اف ا. ا. از جانب گروه نیازباقییف یعقوب (لقبش "علیاکبر") کشته شدند. به گروه نامبرده تاشیف نعیم ("سجاد")، شریف اف سعید ("ستار")، فیضییف غیبالله ("روف")، کاملاف جمیل ("سعید") شامل بودند. از جانب همین گروه در تاریخ 10 مه سال 1995، در درآمدگاه حجره 33، خانه 25 محله 13 شهر خجند شهروندان عسایف کزبیک مکسیماویچ و همسرش دولت آوا ن. کُشته شده بودند. کُشتار نظامیان فدراسیون روسیه پیون اف ا. م.، همسرش ارخیپ آوا و شهروند سیرگیینکو 17 مه سال 1995 در شهر خجند، محله 18، خانه 18، حجره 3 (بعد از شلیک به آنها سر ایسان را از تن جدا کرده بالای میز گذاشته بودند) کار دست همین گروه بود. اینچنین، خود همان شب، اعضای گروه فوق الذکر به خانه افسر کمیساریای نظامی ولایت سغد اسهیف ک. ا. (روسزبان)، واقع در شهر خجند، محله 13، بنای 25، اتاق 33 وارد شده، او و همسرش دولت آوا ن. (روسزبان) را با استفاده از تپانچه "مکراف"، در حضور فرزندان نابالغشان اسهیف دلیر 9-ساله و اسهیف گیارگی 6-ساله، با بیرحمی مخصوص به قتل رسانیدند. اکثر دستگیرشدگان نسبت به نیازباقییف یا. همچون سازمان دهنده و در باره علی رضا چهره عالمی همچون سفارشدهنده نشانداد دادند.
کُشتارهای سرهنگ وزارت دفاع روسیه شکیپکین یو. و. در تاریخ 1 ژوئن سال 1994 در خیابان غفوراف، خانه 6/1، نظامیان خریستافاراف س. ا.، زخراف ا.، کلیناوه ف. و انیشوک در تاریخ 2 ژوئن سال 1994 در خیابان میکوفسکی، خانه 2، اتاق 32 از جانب قوزرت اف سیمهرالدین ("زین العابدین") و سه نفر همدستان او اجرا گردیده بودند. 5 اوت سال 1994 از جانب همین گروه در انبار مواد سوخت قسم نظامی 2445 نیروهای مرزبانی روسیه تنفجار اتفاق افتاد. نتیجه تشخیص بلیستیکی بقایای شلیک در جای حادثههای مذکور کشف شده نشان داد که این جنایات، همچنین کُشتارهای رئیس تلویزیون تاجیکستان دولتعلی رحمانعلی در تاریخ 18 ژوئیه سال 1994 و خدمتچی حربی وزارت دفاع جمهوری تاجیکستان م. نظراف (2 فوریه سال 1995) از یک سلاح اجرا شدهاند. بازداشتشدگان از عبدالحلیم نظرزاده همچون سازماندهنده این کُشتارها و از علی رضا چهره عالمی چون دستوردهنده نام بردند.
در جریان تحقیق جنایات مذکور اینچنین بازرسی پروندههای کُشتار خبرنگاران وطنپرست و ملتدوست خوشبخت حیدرشا، محییالدین عالمپور، خبرنگار تلویزیون "آرت" و. نیکولین و دیگران راه و روش های عملی کردن عملیات تروریستی تا اندازهای برایمان معلوم شد. طوری دیگر همکارانمان در جریان آشکارکنی، بررسی و تحقیق جنایات وابسته به اعمال تروریستی نسبت به شخصیت های معتبری مثل محمد عاصمی، مینهاج غلام اف، یوسف اسحاقی، سفرعلی کینجهیف، کریم یولداشیف، سیف رحیم افردی و دیگر فرزندان فرزانه ملت تاجیک معلومات گرفتند، شیوه صادر کردن جنایات شبیه یکدیگر است و ثابت میکند که قاتلان اکثر دستپروران تعلیمگاه های فوق الذکر ایرانند.
برای تصدیق گفتههایم چند مثال مشخصی، با ذکر دلایل ردنشونده از پروندههای جنایتی منظور خواننده میگردانم:
ماه های اخیر سال 1996، زیرگروه اتحادیه جنایی حزب نهضت اسلامی تحت رهبری پیرک اف دلاور شاهاویچ، متولد سال 1969، ساکن ناحیه پنج ولایت ختلان، از نظرزاده عبدالحلیم دستور گرفت که نسبت به خدمتچیان نظامی فدراسیون روسیه در قلمرو جمهوری عمل تروریستی صادر نماید.
پیرک اف د. ش. با همدستی عبداللهاف عبدالقادر گریزاویچ و دیگر اعضای گروه دوام ماه های سپتامبر-اکتبر سال 1996 مسیر حرکت اتوماشینههای خدمتچیان نظامی قسم نظامی 2421 گروه نیروهای مرزی روسیه در جمهوری تاجیکستان را پیگیری و آموختند.
22 نوامبر سال 1996، تقریبا ساعت 17: 50 دقیقه، کاروان ماشینها، عبارت از یک عدد اتوبوس تمغه پاز-672" (شماره دولتیاش 22-31 خه) با افسران قسم نظامی ذکرشده و دو عدد ماشین "زیل 131"، از سمت گردش خیابان میکوفسکی به جانب خیابان لاماناساو شهر دوشنبه حرکت میکردند. در این مورد، اعضای گروه مسلح حزب نهضت اسلامی جانب کاروان ماشینها نارنجک شلیک کرده، در یک وقت از اتومات کلاشنیک اف و گلوله انداز شلیک کرده اند. در نتیجه، راننده اتوبوس سنیژک اف و. پ. کشته شده و خدمتچی نظامی محمدجان اف آ. م. زخمی شد.
اول های ماه مارس سال 1996 یونس اف ناظم یوسف آویچ (لقب جناییاش "ایشان ناظم") امر رهبریت حزب نهضت را به اعضای تیم جنائیاش طاهرف ا. ک.، حمیداف م. م.، دولت اف ن. ب. و شایف خ. ت. میرساند. محتوای امر آن بود که برای کاهش نفوذ جمهوری تاجیکستان در عرصه بینالمللی، باید هر چه بیشتر شهروندان خارجی کُشته شوند. این باعث آن میشود که تاجیکستان همچون جمهوری بیثبات معرفی شده، از جانب کشورهای خارجی دستگیری نمییابد.
با همین هدف یونس اف ن. یو. و اعضای گروهش در خصوص کُشتار مخبر مخصوص تلویزیون جمعیتی روسیه (آرت) در تاجیکستان نیکولین ویکتور میخیلاویچ مشورت میکنند. در ماه مارس سال 1996 محل کار، ریجه کاری و دیگر حالتها را وابسته به فعالیت نیکولین و. م. معلوم کردند.
28 مارس سال 1996 اعضای گروه با ماشین تمغه وز-2101، شماره "پ 00-16 دب" به نزد دفتر کاری نیکولین و. م.، واقع در خیابان ا. سامانی، خانه 72/1 آمده، در داخل بنای خدمتی تلویزیون جمعیتی روسیه در شهر دوشنبه، با استفاده از تپانچه تمغه "مکراف" نیکولین و. م.-را به قتل رسانیدند.
گروه های مذکور از جانب خدمات ویژه ایران و رهبریت حزب نهضت اسلامی موظف شده بودند که برای از بین بردن قدرت ذهنی ملت تاجیک و فراهم ساختن زمینه گسترش عقاید افراطی اعمال تروریستی انجام دهند. از جمله، معلمان، کارمندان مقامات دولتی، عالمان، شاعران، روزنامهنگاران، شخصیت های معروف و عموما ضیائیان تاجیک را که ایدههای ارتجاعی را محکوم نموده، از نگاه جهانبینی علمی برای پیشرفت جامعه معاصر تلاش میورزیدند، از بین برند.
ماه ژوئیه سال 1996 با سپارش رهبریت نهضت و خدمات ویژه جمهوری اسلامی ایران یکی از سروران زیرگوروه اتحادیه جنایی سازمان تروریستی و افراطی حزب نهضت اسلامی نورعلی اف ایلمراد حاجییویچ (متولد سال 1973، ساکن شهر دوشنبه، خیابان شپکین، بنای 86، خانه 15)، با اعضای گروهش سعیداف امرالله رحمتاللهویچ (متولد سال 1975، ساکن ناحیه رودکی، روستای راحتی)، در نزد دانشگاه آموزگاری شهر دوشنبه، واقع در خیابان رودکی ملاقات کرده، عمل تروریستی را نسبت به خادم نمایان جمعیتی، عالم شناخته، رئیس کمیته اجرائیه انجمن تاجیکان و فارسیزبانان جهان-"پیوند"، آکادمسین محمدجان عاصمی را طرحریزی کردند. 29 ژوئیه سال 1996، تقریبا ساعت 08. 40 دقیقه در داخل دالان مکتب میانه شماره 7 شهر دوشنبه، گروه نامبرده با استفاده از تپانچه "مکراف" محمد عاصمی را به قتل رسانیدند. نورعلی اف ه. ه. و سعیداف ا. ر. هنگام گذرانیدن عملیات ساختارهای قدرتی جمهوری تاجیکستان در حدود جماعت دهات راحتی ناحیه رودکی، جهت بازداشت دسته تروریستی حزب نهضت اسلامی تحت رهبری موکل اف منثور، مقابلیت مسلحانه نشان دادند که در نتیجه از بین برده شدند.
بر اساس نشانداد مجرمین عبداللهاف عبدالقادر گریزاویچ، متولد سال 1967، ساکن شهر نارک، گروه دیگر مسلح حزب نهضت اسلامی تحت رهبری پیرک اف دلاور شاهاویچ، متولد سال 1969، تبعه ناحیه پنج ولایت ختلان، برای به عمل برآوردن کُشتار پروفسور اسحاقی یوسف بشیرخاناویچ (رئیس دانشگاه طبی تاجیکستان به نام ابن سینا) و پروفسور همین دانشگاه غلام اف مینهاج غلاماویچ، از طرف رهبریت حزب نهضت اسلامی و نمایندگان خدمات مخصوص جمهوری اسلامی ایران موظف شدند.
پیرک اف ش. د. و اعضای گروه او 6 مه سال 1996، در نزد دانشگاه طبی تاجیکستان، با استفاده از اتومات اسحاقی و. ب.، غلام اف م. غ. و راننده آنها خودیک اف ویکتور را به قتل رسانیدند.
اعضای گروه متشکل جنایی سازمان تروریستی و افراطی حزب نهضت اسلامی عبداللهاف عبدالقادر گریزاویچ، اشرف اف تغایمراد سراجاویچ، متولد سال 1970، ساکن ناحیه نورآباد، روستای سیچراغ، کوزاف میرزارحیم کریماویچ، متولد سال 1965، ساکن شهر دوشنبه، خیابان غفوراف، بنای 6، خانه 10، اوایل سال 1998 با دستور نظرزاده عبدالحلیم در خانه مسکونی پیرک اف دلاور شاهاویچ جمع آمدند. به گروه سپارش رهبران حزب نهضت اسلامی را در باره به قتل رسانیدن وکیل مجلس عالی جمهوری تاجیکستان کینجهیف ص.، رسانید.
این افراد طرح کُشتار را طرحریزی نموده، از اوایل سال 1998 تا ماه مارس سال 1999 محل مسکونی، کار و دیگر موضع های بود و باش کینجهیف ص. را مورد آموزش قرار داده، برای به قتل رسانیدن او فرصت مناسب را جستجو میکردند. با این هدف، پیرک اف د. ش. از نظرزاده ا. چند قبضه سلاح را دسترس کرده، غیرقانونی در منزل مسکونی اش نگاه میداشت.
30 مارس سال 1999، تقریبا ساعت 17. 30 دقیقه کینجهیف ص. با همراهی محافظانش کاملاف جورهبیک حاتماویچ و اصلالدین اف سلامالدین بهرالدین آویچ توسط ماشین خدمتیاش با راننده خال اف عبدالرازق خالقاویچ به آدریس شهر دوشنبه، خیابان غفوراف، بنای 32 آمد. پس از وارد شدن کینجهیف ص. و محافظانش به درآمدگاه یکم بنا، گروه مسلح که قبلا در طبقه 2 کمین گرفته بودند، از بالا ایستاده به جانب کینجهیف ص. و محافظانش شلیک کردند. در نتیجه کینجهیف ص.، کاملاف ج. ا. و نصرالدیناف س. ب. زخم های عمیق گرفته، در محل حادثه به هلاکت رسیدند.
ماه دسامبر سال 1995، شهروند یونس اف ناظم یوسف آویچ (لقب جنایاش "ایشان ناظم") از رهبریت حزب نهضت اسلامی دستور میگیرد که باید مدیر بخش فارسی رادیو بی-بی-سی در جمهوری تاجیکستان، روزنامهنگار و عکاس معروف محییالدین عالمپور را به قتل رساند. در آن روزها کُشتن م. عالمپور را که در رسانه خارجی فعالیت داشت، بر دوش مقامات بار کردن آسان بود. طراحان و اجراکنندگان این عملی تروریستی گمان نداشتند که مقامات تفتیشاتی خیلی زود موی را از خمیر جدا میکنند.
در جریان تحقیق جنایت آشکار شد که موافق سپارش یونس اف ن. یو. اعضای دسته او طاهرف اهتم کبیراویچ، حمیدف مرتضی محمدی آویچ، شریف اف نصرالله نذرالله آویچ و دولت اف نذریبیک بیگنظراویچ آدریس محل زیست و اشتغال، مسیر و سمت های حرکت م. عالمپور را میآموزند. 12 دسامبر سال 1995، ساعت های 17-17: 30 دقیقه م. عالمپور در ایستگاه بازار "برکت" انتظار نقلیات بود. در همین وقت اعضای ذکرگردیده گروه با اتوماشینه وز-2101، شماره دولتیاش "پ 00-16 دب" همچون تاکسی م. عالمپور را از ایستگاه گرفته، جانب بنای دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان میروند. در راه شری فاف ن. ن. که در کنار م. عالمپور مینشست، با تپانچه "مکراف" یک تیر به روی و یک تیر دیگر به ناحیه سینه م. عالمپور شلیک میکند که در نتیجه او کشته می شود. سپس، جنازه روزنامهنگار را در ساحل رودخانه دوشنبه پرت کرده، فرار میکنند.
هدف این کُشتارها یک بود. ضربه زدن به قدرت انتیلیکتولی ملت، ایجاد ترس به اهل ضیا، بیدار کردن حس ناباوری، ناراضیگی در قلب ساکنان و به این وسیله ضعیف نشان دادن فعالیت مقامات حفظ حقوق کشور در تامین امنیت مردم. همزمان، جدایاندازی، انگیختن ضدیت، نزاع بین محلها، منطقهها و ولایت های تاجیکستان.
آن چه از جانب بنده تاکید شد، تنها و تنها در باره جنایت و حوادثی ابراز گردید که خودم در تحقیق و آشکار نمودن آنها اشتراک داشتم. از جانب دیگر، همه این در پروندههای جنایی با دلایلی ثابتشده، جدولهای وقت، زمان، مکان و طرز و اصول انجام دادن اعمال تروریستی نشان داده شده است. خلاصههای کارشناسی، سنجش و تشخیصات بالستیکی ردناپذیری فکت های اثباتشده را پره تامین نمودهاند. کسی اگر خود را به کری و لالی و نافهمی و مغرضانه زند، بفرماید، حالا این پروندهها با دلایل مشخص، دقیق، عنیق، اشتراک شخصان خالص تصدیقکننده در بایگانی دادگاه ها به پرگی نگاه داشته میشوند. برعکس، آنی که خود را به لالی و نادانی میزند، دلایل را زیر شبهه میگذارد، یک دلیلی هم در مقابل آورده نمیتواند.
متاسفانه، پس از تحقیق و آشکار شدن این اعمال تروریستی، در رابطه با دست داشتن خدمات مخصوص ایران با این جنایات هیچ سخن گفته نشد. سببش طوری گفتیم، رعایه آداب دولتداری و نزاکت های روابط دیپلماتیک بود. در سطوح گوناگون روابط دوجانبه به همکاران ایرانی رسانیده میشد که از همه کار و کردارشان آگاه هستیم. ولی طوری روند حوادث منبعده، از جمله حوادث سپتامبر سال 2015 نشان داد، آنها از اهداف خود دست نبرداشته اند. بر علاوه این، بعضی نمایندگان طیفهای رسمی جمهوری اسلامی ایران به حمایه حزب نهضت اسلامی برخاسته، تروریستی و ممنوع اعلام شدن فعالیت این سازمان را از جانب دادگاه عالی جمهوری تاجیکستان بیپایه خواندند. تا حال تاکید میکنند که "جمهوری تاجیکستان نسبت به جینایتکار بودن حزب نهضت اسلامی یک دلیل هم ندارد"، یا "علیرغمی اتهامات جانبی تاجیکی نیسبت حزب نهضت اسلامی، غیر از تاجیکستان، یک کشور هم این سازمان را تروریستی اعتراف نکرده است".
این در حالیست که کشورهای اعضای سازمان منطقه ای ضد تروریستی سازمان همکاری شانگهای، سازمان پیمان امنیت دستهجمعی حزب نهضت اسلامی را تروریستی و افراطگرا اعتراف کردند. معلومات در باره سازمان تروریستی و افراطی حزب نهضت اسلامی، در برابر "داعش"، "القاعده"، حرکت "طالبان" و دیگرها، تحت رقم 79 به فهرست سازمان های تروریستی و افراطی که فعالیتشان در قلمرو کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای (قزاقستان، چین، قرقیزستان، روسیه، تاجیکستان، ازبکستان، هند و پاکستان)، با 3.3 میلیارد اهالی، یعنی فراگیر تقریبا نصف اهالی سیاره ممنوع است، شامل کرده شده است. به اندیشه بنده، کشورهای اعضای سازمان های ذکرگردیده نیز باید بیطرفی را اختیار نکرده، موقعگیری ایران را وابسته به پشتیبانی، سازمان های تروریستی، بخصوص سازمان تروریستی و افراطی حزب نهضت اسلامی، محکوم نمایند. علاوه بر این، تمام جامعه کشور برای شکایت بردن به دادگاه بینالمللی سازمان ملل متحد در قبال جمهوری اسلامی ایران که در کُشتار ده ها شخصیت های معروف مردم تاجیک دست دارد، صدا بلند نمایند.
زیرا جمهوری اسلامی ایران امروز هم از قصد خود دست برداشتنی نیست. باعث هزار افسوس است که سازمان و اشخاص در اعمال تروریستی ذکرگردیده دست داشته، مثل قبل در کنارش باقی ماندهاند. طریق رسانههای اطلاعاتی برایم معلوم شد که چون تلاش کودتای دولتی از جانب سازمان تروریستی و افراطی حزب نهضت اسلامی در ماه سپتامبر سال 2015 هیچ نتیجه نداد، خدمات مخصوص جمهوری اسلامی ایران به تجربه سابق خود رو آوردند. آمادگی جنگی گرفتن اعضای سازمان تروریستی و افراطی حزب نهضت اسلامی در اردوگاه های این کشور ادامه دارد. جزئیات آن را سابق تاسیسدهندگان حزب نهضت اسلامی سعید قیامالدین غازی و ستارف ایامالدین در فیلم های مستند "ریشههای ناعیان" و "بازگشت از جهنم" با دلایلی کافی ابراز داشتند که حاجت تکرار نیست.
یعنی اعمالی را که چند بار در مقابل ملت تاجیک روا دیدند، میخواهند تکرار سازند. گرچندی آگاهند که ما از همه عملکردهایشان باخبریم. حیرت من در آن است که این همه بدی در مقابل تاجیکستان و ملت تاجیک به خاطر چیست؟
سرهنگ مستعفی وزارت کشورجمهوری تاجیکستان
نظرف قربانعلی
از نشریه:
سرهنگ مستعفی وزارت امور داخله جمهوری تاجیکستان نظرف قربانعلی، در ساختار مقامات امور داخله از سال 1971 تا سال 2006 خدمت کرده است. سال 1974 آموزشگاه تکنیکی-ضدساختاری وزارت امور داخله تاجیکستان شوروی را در شهر سویردلوفسک و سال 1987 مکتب عالی وزارت امور داخله جمهوری شوروی تاجیکستان را در شهر تاشکند، با تخصص حقوقشناس، با لسانس درجه عالی ختم نموده است. از وظیفه کارمند فوری تا رئیس اداره جستجوی جنایی وزارت امور داخله جمهوری تاجیکستان دست یافته است. خدمات صادقانه او به وطن و ملت خود، با بیش از 10 مدال و جوایز دولتی تقدیر شدهاست.
Комментарии (0)