کبیری آماده است تا با شیطان دوست شود ...
بحث رو به روی که توسط رادیو آزادی بین روزنامه نگار داداجان عطاءالله اف و رئیس حزب ممنوع تروریستی و افراطگرای نهضت اسلامی محی الدین کبیری که در پیگرد بین المللی قرار دارد، سازمان یافته بود، با توجه به بررسی ها و نظرات، علاقه خاصی را در میان طرفداران آنها ایجاد کرد.
باید پذیرفت که اکثریت تقریبا به اتفاق نظرات و نشریات در جامعه اینترنت پیروزی آشکار داداجان بر محی الدین را نشان می دهد.
با چشم غیر مسلح می توان دریافت که هنگام ارزیابی لایت موتیف بحث، نویسنده مقاله و تحلیلگران از هدف، وظیفه و ماهیت اعتبار سیاسی-ایدئولوژیک خود بحث کنندگان خارج می شوند. به نوبه خود، با تجزیه و تحلیل این جنبه ها، می خواهم نظر خودم را در مورد اهداف استراتژیک مخالفان، مخالفت ایدئولوژیک و اساسی آنها بیان کنم.
من معتقدم که بسترهای ایدئولوژیک بین طرفین اختلاف عمیقا تناقضات سیاسی - عقیدتی و فرهنگی - مذهبی است. با نگاه به جلو، می گویم که به نظر من، میرزانبی خالقزاد، مجری برنامه، غالبا فقط یک بحث کننده – داداجان عطاءالله را قطع می کرد.
مثل همیشه، این بار نیز محی الدین کبیری با کتاب انبار خود به مناظره آمد، چهره های که به احتمال زیاد از قبل با سردبیران تحریریه رادیو آزادی و سرویس ویژه ایرانی توافق شده بود.
در جریان بحث داداجان عطاءالله اف نشان داد که وی طرفدار ایجاد نظام سیاسی است که ساختار دولتی آن مطابق با خواست مردم، حقوق و آزادی های شناخته شده جهانی انسان و شهروند باشد. به عبارت دیگر، دولت و سیستم سیاسی باید به رعیت خود خدمت کند. به نظر من، در مورد ترتیب کشور، داداجان عطاءالله اف به عنوان مخالف بر روی شکل پارلمانی مبارزه برای قدرت سیاسی قرار دارد، جای که با قضاوت بر اساس استدلال ها، مشارکت سیاسی و سایر احزاب افراطی را در این روند مستثنی می داند و آنها را مخرب می داند. وی با روشهای ضد قانونی سرنگونی خشونت آمیز دولت در تاجیکستان مخالف است.
در مورد ارزیابی های وی از حریفش، کبیری باید اعتراف کرد که به نظر بسیار خشن، هدفمند و عینی به نظر می رسید.
به طور خاص، روزنامه نگار داداجان عطاءالله اف بر اساس نمونه های مشخص، نقش مخرب کبیری و گام های سیاسی وی را برای اتحاد شهروندان مخالف در اروپا نشان داد. عطاءالله اف مخالف، سکوی مذهبی و ایدئولوژیک محی الدین کبیری را "بوی نفتالین"، پوسیده، برای جامعه تاجیکستان و دولت تاجیکستان غیر قابل قبول خواند.
به گفته داداجان عطاءالله اف، هیچ چیز جدید و مدرنی در اهداف، وظایف و روش های محی الدین کبیری دیده نمی شود. علاوه بر این، طبق گفته مخالف وی، كبیری در همان بستر ایدئولوژیک و مذهبی همان دهه 90 قرار دارد، یعنی از ایدئولوژی بنیادگرایی اسلامی و وهابیت که منجر به جنگ داخلی در کشور شد، پشتیبانی و استفاده می کند.
داداجان عطاءالله اف، رویكردهای ایدئولوژیک مضر كبیری و طرفدارانش را در مورد حمله گسترده به مخالفانشان افشا كرد و آنها را غیرقابل قبول دانست. وی با استفاده از مثالهای مشخص نشان داد که در اطراف کبیری نهادهای "کارخانه جواب" یا بهتر بگوییم "یوروکاشار" که با دستور شخص کبیری کار هدفمندی را در مورد تخلف روانی و اخلاقی مخالفان خود انجام می دهد، در محیط کبیری عمل می کند.
در این مورد عطاءالله اف مخالف، به صراحت اظهار داشت که تمام فعالیت های سیاسی کبیری و بستر مذهبی - سیاسی پیمانی ملی ایجاد شده توسط وی از سوی ایران حمایت و پشتیبانی می شود که برای وحدت نیروهای مخالف قابل قبول نیست. از این گذشته، همانطور که عطاءالله اف اشاره کرد، شما نه یک سازمان سیاسی، بلکه یک فرقه هستید!
کبیری به اظهارات تند مخالف خود پاسخ داد که برای جنگیدن برای سرنگونی قدرت سیاسی امامعلی رحمان، او آماده است تا با همه کسانی که از او حمایت می کنند، حتی با انتشارات اسرائیلی که آماده قرار دادن مقالات و مصاحبه های او هستند، متحد شود.
از این رو، می توانیم نتیجه بگیریم که کبیری برای دستیابی به اهداف افراط گرایانه مذهبی خود، آماده خدمت به شیطان است، فقط اگر به او حق امتیاز پرداخت شود و فعالیت های خرابکارانه خود را علیه جمهوری تاجیکستان تامین مالی کند.
اکنون در مورد آنچه به نظر من ارزش بحث دو مخالف آشتی ناپذیر به دلایل سیاسی - عقیدتی و اخلاقی – دینی است را باید نشان داد:
- داداجان عطاءالله اف نماینده نیروهای مخالف است که متعصبانه مذهبی و وهابیت تبلیغ شده توسط محی
الدین کبیری و به اصطلاح "پیمان ملی" وی غیرقابل قبول است. داداجان عطاءالله اف قاطعانه سرنگونی قدرت دولت را با استفاده از خشونت قبول نمی کند، همانطور که محی الدین کبیری از هواداران خود حمایت و اصرار می کند.
- بر خلاف تعصب مذهبی که کبیری موعظه کرد، و وی پیاده سازی اجباری ایده یک دولت اسلامی در
تاجیکستان مشابه ایران را رها نکرد، داداجان عطاأالله اف خود را به عنوان یک مباحث شدید، مخالفت خلاق و میانه رو با دولت رسمی دوشنبه نشان داد که بستر سیاسی آن توسعه یک تمدن متمدن است.
- محی الدین کبیری به عنوان رئیس "یوروکاشار" که با سرویس های ویژه ایرانی همکاری می کند و
توسط آنها حمایت مالی می شود، در واقع گروگان ایدئولوژی اسلامی سازی قدرت دولتی در تاجیکستان است.
- این بحث نشان داد که کبیری، تمام بسترهای مذهبی و سیاسی و طرفداران وی در موقعیت انکار هر
آنچه در جمهوری تاجیکستان اتفاق می افتد، هستند. آنها توانایی بالقوه فکری ندارند که بتواند چیزی جدید و مدرن را در جهت منافع جامعه و شهروندان کشور به جامعه تاجیکستان ارائه دهد.
- این بحث بیانگر بی تدبیری کبیری و آمادگی او برای بوسه "عقب" هر کسی بود که با او در همان
"یوروکاشار" باشد. این روانشناسی بندگی است که به او و هوادارانش اجازه نمی دهد واقعیت های اجتماعی - اقتصادی و نظامی - سیاسی در جامعه تاجیکستان را ارزیابی کنند.
با قضاوت از استدلال کبیری، اندوه انسانی و سرنوشت دولت تاجیکستان برای او و امثال او "پشیزی" است. طبق سخنان وی، ما می توانیم نتیجه بگیریم که او در هر زمان به دستور ارباب خود - سرویس های ویژه ایرانی آماده است تا جان و سلامتی شهروندان را فدا کند، تا صلح و آرامش را در تاجیکستان برهم بزند.
- این بحث نشان داد که کبیری یک نیهیلیست سیاسی است و آماده خیانت به منافع سرزمین مادری است تا
جاه طلبی های خود را برآورده کند و در آن هیچ مفاهیمی مانند "اومانیسم"، "مدارا"، "اخلاق" و سایر ارزش های ملی وجود ندارد. او یک پوپولیست در سیاست است و آماده همه گونه فداکاری است.
من فکر می کنم که نه تنها من این را فهمیدم، بلکه افرادی از اطرافیان وی نیز موافق نیستند که کبیری حتی برای خود شیطان دوست باشد، به زودی آن را درک خواهند کرد.
بحث نشان داد که محی الدین کبیری به نظر می رسد در مقابل پس زمینه مخالف خود کم رنگ باشد.
تحت هجوم استدلال های داداجان عطاءالله اف، محی الدین کبیری مکررا گیج می شد و عملا از روش مورد علاقه خود به عنوان یک مربی در بحث ها استفاده نمی کرد.
معلوم شد که محی الدین کبیری به هیچ وجه معلم نبوده، بلکه یک دانش آموز غیرمسئول است که با آمادگی به درس نمی آید.
چنین قضاوتهای بدوی در باره فرایندهای سیاسی ثابت می کند که کبیری در طی سالهای که در شرایط راحت اروپا بود، جای که همه چیز با او درگیر است، از حالت سرخوشی به حالتی منتقل شد که زبان شناسان و روانشناسان آن را پشتکار می نامنند. یعنی تمایل به ایجاد هرگونه افکار وسواسی و کلیشه ای در ذهن فرد بدون در نظر گرفتن تغییر در شرایط و نقض هدف فعالیت است.
به عبارت دیگر، این گام دیگری از محی الدین کبیری به سوی اسکیزوفرنی سیاسی است.
غفور محمداف، رئیس دانشکده فلولوژی روس دانشگاه ملی تاجیکستان، پروفسور
P.S. نمی توانم توجه خوانندگان را به سخنان محی الدین کبیری در مورد وقایع بلاروس و قرقیزستان متمرکز نکنم. آنها می گویند که هر بار اقدام به کودتا در قرقیزستان می شود. کبیری با قضاوت بد خود، آرزو می کند. صادقانه بگویم، این اسباب بازی مورد علاقه او است.
Комментарии (0)